|
|
نوشته شده در یک شنبه 13 اسفند 1391
بازدید : 498
نویسنده : hosein
|
|
قرارمان باران بود
ساعت دلدادگی
کنار عشق
یادت هست؟
من آمدم
باران هم
و رنگین کمان
برای عشق
تمام قطره هارا
در انتظارت قدم زدم
و خیابان را
تا تمام شهر به جستجوی تو بودم
تو اما نیامدی
نمی دانم اشک بود یا باران
چیزی بر گونه ام سُر می خورد
و روی کفشهایم میچکید
که میگفت
تو در خواب من جا مانده ای
و من ...
چشم هایم را
به ملاقات اورده بودم
همیشه ...
این گونه از رویای تو
تنها به خانه بر می گردم !
|
|
|